عشق یعنی چه ؟

ミ★ミبــــــازی روزگــــارミ★ミ
لینک دوستان

      تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان

     ミ★ミبـــازی روزگـــارミ★ミ 

و آدرس rozemeshki.loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





 

عشق یعنی چه؟!

عشق یعنی نان به دست کودکی دادن

و او از شدت شرمش بگوید،آقا من گدا نیستم!

ولی آن چهره اش ؛هویدا می کند آن احتیاجش را

عشق یعنی گریه کردن از برای کودکی

که در سرمای نامرد زمانه «ها»خود را در میان آن دو دستش

لحظه ای گرمی به آن تن می دهد

تا در این سرما بماند شاید...

عابری از روی دلسوزی خریدی را کند

تا که امشب سیر سر به بالینش نهد.

عشق یعنی تن فروشی!!!

فروش عزت آن مادری که می داند کودکی چشم به در

برای لقمه ای نانی درون خانه اش دارد.

عشق یعنی...خدا را درون چهره ی آن کودک معصوم دیدن

نمی داند خدایی چیست؟

نمی داند خدایش کیست؟

و هر کس تکه ای نانی به دستش داد

او را خدا نـــامد

خدایش میشود نــاجی

کاش میشد هر کسی اینجا...

خــــدا بــــاشد.



نظرات شما عزیزان:

*-*
ساعت16:12---13 دی 1394

خاطرات هم می تواند

چشمانی را تر کند

که به در خشک شد…

پاسخ:♥✿
پاسخ:♥✿


raha
ساعت13:21---10 دی 1394
واقعا خیلی سخته که
دلت گیرکنه به قلاب ماهیگیری که دلش ماهی نمیخواهد
و فقط برای تفریح اومده ماهیگیری
پاسخ:♥✿


raha
ساعت21:19---26 آذر 1394
آنقدر دوستت دارم که

پروانه ها گیج می شوند

گل ها تعجب می کنند

و باران دلش آب می افتد !


*-*
ساعت13:29---20 آذر 1394

☜نبـۅدنـش ۅاسـم سختـــــہ
☜امـا بـۅدنـش هـم دیـگ هیـچ حسـۍ بـِـم نمیـدہ
میفهمـــــے ڪہ!!



*-*
ساعت13:26---20 آذر 1394
ه دوست دخترم گفتم
ببین من پول ندارم...
مثل علی چندتا خونه و ماشین و ویلا ندارم
فقط..
فقط دوستت دارم
اشک تو چشماش جمع شدو گفت:
اگه واقعا دوسم داری
منو به علی معرفی کن!


هَدی♠ӇƛƊƳ♠
ساعت11:34---16 آذر 1394
در میان دست هایت عشق پیدا می شود

زیر باران نگاهت نسترن وا می شود

با عبور واژه ها از گوشه ی لب های تو

مهربانی های قلبت خوب معنا می شود…
پاسخ:✿♥


هَدی♠ӇƛƊƳ♠
ساعت11:33---16 آذر 1394
هر آنکس عاشق است از جان نترسد

یقین از بند و از زندان نترسد

دل عاشق بود گرگ گرسنه

که گرگ از هی هی چوپان نترسد
پاسخ:✿♥


هَدی♠ӇƛƊƳ♠
ساعت11:33---16 آذر 1394
شناسنامه ای که اِسْـمِ

عِــــشــْـــقــــْم

توش نِــوشــتـه نَــشـه

هَــمـون بــِهــتـــَر که

صــفــحــه وفــآتِــــشْ زود پــُــر شــــہ
پاسخ:✿♥


هَدی♠ӇƛƊƳ♠
ساعت11:32---16 آذر 1394
برای پیش “تو”بودن …

بلیط لازم نیست!

مرور قصه ی “دل”…

کافیست…!
پاسخ:✿♥


هَدی♠ӇƛƊƳ♠
ساعت11:32---16 آذر 1394
من سرم درد میکند برای “دعواهایی” که با هم نکردیم…

لعنتی چقدر مهربان رفتی …!
پاسخ:✿♥


هَدی♠ӇƛƊƳ♠
ساعت11:24---16 آذر 1394
من از چشمات دل کندم
با اینکه زندگیم بودی
میدونستم یه روزی میری
ولی نه به همین زودی
من از رویات خط خوردم
من از چشمه تو افتادم
چقد اسون دل کندی
چه راحت بردی از یادم

به دنیای تو وابستم
ولی رد میشیم از حسم

باید باور کنم رفتی؟
میدونم اخره قصه ست


nasim
ساعت13:54---11 آذر 1394
عاشق که می شوی
لالایی خواندن هم یاد بگیر !
شب های باقیمانده ی عمرت
به این سادگی ها
صبح نخواهند شد ...!


nasim
ساعت13:53---11 آذر 1394
دل تنگے مرض عجیبے است...

nasim
ساعت13:51---11 آذر 1394
#زٰنٰدٰگٰیٰمٰ بٰیٰ اٰوٰنٰ بٰیٰ مٰعٰنٰیٰهٰ[<img src="http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(1).gif" width="18" height="18">]

#اٰوٰنٰ دٰاٰرٰهٰ مٰیٰرٰهٰ..[!]

#اٰیٰـــــــــنٰ بٰیٰ رٰحٰمـــــــــیٰه[ٰ<img src="http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(0).gif" width="18" height="18">]


پاسخ:♥


یاسر
ساعت11:36---11 آذر 1394
ﺷﺐ ﺍﺳﺖ ﮐﻠﻨﺠﺎﺭ ﻣﯿﺮﻭﻡ …
ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺎ ﺩﻟﺘﻨﮕﯿﻬﺎﯾﻢ …
ﺑﺎ ﻗﻠﺐِ ﻟِﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ …
ﺑﺎ ﻏُﺮﻭﺭِ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺍﻡ …
ﺳﺮﺍﻏﺶ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮﻡ …
ﻧﮕﯿﺮﻡ .. ﺑﮕﯿﺮﻡ ..
ﻧﮕﯿﺮﻡ …
ﻧﺰﺩﯾﮏِ ﺻﺒﺢ ﺍﺳﺖ …
ﺩﻝ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﺯﺩﻡ …
ﻣﺸﺘﺮﮎِ ﻣﻮﺭﺩِ ﻧﻈﺮ ﺩﺭ ﺣﺎﻝِ ﻣﮑﺎﻟﻤﻪ ﻣﯿﺒﺎﺷﺪ !!


مائده
ساعت18:39---8 آذر 1394
مهم نیست اگر انسان
برای کسی که دوست دارد
غرورش را از دست بدهد،
اما فاجعه است اگر به خاطر حفظ غرور
کسی را که دوست دارد
از دست بدهد...


مائده
ساعت18:39---8 آذر 1394
یه وقتایی لازم نیست حرفی زده شه بین دو نفر ...

همین که دستت رو آروم بگیره ...

یه فشار کوچیک بده ...

این یعنی من هستم تا آخرش ...

همین کافیه ... !


*-*
ساعت19:50---21 آبان 1394
یارو تو سرپایینى دنبال اتوبوس میدوید!!

یکی از مسافرا ازپنجره سرشو میاره بیرون با خنده میگه:

فکر نکنم برسى!!!

یارو میگه:

نرسم که ننت به عزات میشینه ، راننده منم!!!
به بنده بسر نظر هم لازم نی بگم
پاسخ:ممنون از حضورت ،چشم سر میزنم


beautifulkitty
ساعت10:54---21 آبان 1394
روشنانی که به تاریکی شب گردانند

شمع در پرده و پروانه سر گردانند

خود بده درس محبت که ادیبان خرد

همه در مکتب توحید تو شاگردانند


Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ qαℓвє мαη Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ
ساعت19:44---20 آبان 1394
سپاه ِ موهایت

آرایش ِ نظامی گرفتند

باد

سر ِ جنگ دارد…


Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ qαℓвє мαη Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ
ساعت19:43---20 آبان 1394
خاطرات هم می تواند

چشمانی را تر کند

که به در خشک شد…


Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ qαℓвє мαη Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ
ساعت19:42---20 آبان 1394
تقدیر

نام ِ مردی بود

که بخاطرش رهایم کردی…


بهنام
ساعت10:11---18 آبان 1394

محبت
مانند سکه است
که
توی قُلک دل هر کسی بیندازی
دیگه نمیتونی درش بیاری
مگه اینکه
دلش رو بشکنی....
به همین سادگی ..


hasti
ساعت15:44---13 آبان 1394
یه سلامی ام کنیم خدمت اون عاغا پسر پولداری که لباس مارک دار تنش میکنه و با بوی ادکلنش همه رو دیوونه میکنه و ته ریش داره و ماشین یک میلیاردی سوار میشه،








سلام عشقم^___^


hasti
ساعت15:44---13 آبان 1394
به دوست دخترم گفتم
ببین من پول ندارم...
مثل علی چندتا خونه و ماشین و ویلا ندارم
فقط..
فقط دوستت دارم
اشک تو چشماش جمع شدو گفت:
اگه واقعا دوسم داری
منو به علی معرفی کن!


hasti
ساعت15:37---13 آبان 1394


کوله بار گناهانم بر دوشم سنگینی میکرد...
ندا آمد بر در خانه ام بیا، آنقدر بر در بکوب تا در به رویت وا کنم...
وقتی بر در خانه اش رسیدم
هر چه گشتم در بسته ای ندیدم!!
هر چه بود باز بود...
گفتم: خدایا بر کدامین در بکوبم؟؟؟؟
ندا آمد: این را گفتم که بیایی...
وگرنه من هیچوقت درهای رحمتم را به روی تو نبسته بودم!
کوله بارم بر زمین افتاد و پیشانیم بر خاک...
"مهربان خدایم دوستت دارم"...


بهنام
ساعت8:35---12 آبان 1394
شادی را هدیه کن حتی به کسانی که آن را از تو گرفتند.

عشق بورز به آنهایی که دلت را شکستند.

دعا کن برای آنهایی که نفرینت کردند.

و بخند که خدا هنوز ان بالا با توست.


غریبه
ساعت21:49---11 آبان 1394
برکت پروردگار مثل بارونه ، اگر خیس نمی شم ، جایم را عوض می کنم . . .

غریبه
ساعت21:47---11 آبان 1394
به خاطر بسپاریم همراهی خدا با انسان مثل نفس کشیدن است
آرام، بی صدا، همیشگی . . .


مائده
ساعت23:48---8 آبان 1394
خوابم یابیدارم
تو با منی با من
همراه و همسایه
نزدیک تر از پیرهن
باور کنم یا نه
هرم نفس هاتو
ایثارتن سوز نجیب دستاتو


مائده
ساعت23:46---8 آبان 1394
موهایت را به من بده
می خواهم
در اوراق آفرینش
در حضور خودت
دست ببرم :

گلی را لای موهایت می گذارم
گل ، بوی موهایت را می گیرد ...

به همین سادگی


مهرزاد
ساعت15:23---8 آبان 1394
تنهایــــــی یعنــــــــــــــــــی ....

هنوزمـــ سعی می کنی از تو رفتارش و حرفاش

یه نکته ای پیدا کنی ، که به خودت تــَلقین کُنی

داره به تو فـــــــــــــــکر می کنه...



[̲̅a̲̅][̲̅t̲̅][̲̅e̲̅][̲̅f̲̅][̲̅e̲̅][̲̅h̲̅]
ساعت10:02---7 آبان 1394
طـــــــــــــــــــــــــــــ ـرف ➥
█⇦تــــا دیـــروز ➥
█⇦ ڪونېــہ مــحـل بود➥
█⇦ امـــــــــــروز شــــدـہ ➥
█⇦ گــــرگــــــ مجــــازے ➥
█ ⇦ه‍ــــــــツــــــــــツـــــ ـــہ ➥ ‌


[̲̅a̲̅][̲̅t̲̅][̲̅e̲̅][̲̅f̲̅][̲̅e̲̅][̲̅h̲̅]
ساعت9:40---7 آبان 1394
هــِـي به خودم ميگم ↓
فكر و خيال ديگه قــَـدِ قـــَن ✘∅
ولي خدايي ⇜
هيچكي نيس كه كنارم باشه قــَـدِ غــــٓم .. ✘∅


[̲̅a̲̅][̲̅t̲̅][̲̅e̲̅][̲̅f̲̅][̲̅e̲̅][̲̅h̲̅]
ساعت9:40---7 آبان 1394
اونے کہ هَمہ چیشو بہ مَـن مَدیونــہ
الان واسہ داشتہ هاش✔
از یکے دیگہ مَمنونـہ☺
واسہ همینہ کہ دیگہ واسَم➣
عِشق و عاشِقے مَمنوعـہ


[̲̅a̲̅][̲̅t̲̅][̲̅e̲̅][̲̅f̲̅][̲̅e̲̅][̲̅h̲̅]
ساعت9:39---7 آبان 1394
↩ مـــــــنُـــــــــو یـــــــﮧ مُشــــــــــــــــــــت شــــــــــــعرِہ خَطـــــ خَطــــــــــے !

↩ بیــــــــــزارم اَز ایــــــــــن ✘دُنیــــــــآے✘ لَعنتــــــــــے !


[̲̅a̲̅][̲̅t̲̅][̲̅e̲̅][̲̅f̲̅][̲̅e̲̅][̲̅h̲̅]
ساعت9:37---7 آبان 1394
↺عـــــــزیــــــزم↻

⇜❂✘ﺣـــــﺎﻻ کــــه ﺍﺳـــــــــﻢ ﻣـــــــــﻦ

ﺗــــــــﻮ 【black list】 ﺷُـــماســــت

ﺍﺳــــــﻢ ﺷُـــــمام ﺗـــﻮ 【قبرستون】 ﻗـــــﻠﺐ ﻣـــــﺎﺳـــﺖ✘❂⇝

↶آررره


[̲̅a̲̅][̲̅t̲̅][̲̅e̲̅][̲̅f̲̅][̲̅e̲̅][̲̅h̲̅]
ساعت9:33---7 آبان 1394
☜لعنـٺ بـه اۅنـا ڪه احسـاسمـۅ ڪشتـن
☜همـۅنـا ڪه هنـۅز حـرف میـزنـن پشتـــــم...


[̲̅a̲̅][̲̅t̲̅][̲̅e̲̅][̲̅f̲̅][̲̅e̲̅][̲̅h̲̅]
ساعت9:33---7 آبان 1394
☜نبـۅدنـش ۅاسـم سختـــــہ
☜امـا بـۅدنـش هـم دیـگ هیـچ حسـۍ بـِـم نمیـدہ
میفهمـــــے ڪہ!!


[̲̅a̲̅][̲̅t̲̅][̲̅e̲̅][̲̅f̲̅][̲̅e̲̅][̲̅h̲̅]
ساعت9:32---7 آبان 1394
☜تنـــــد میــــــره ۅقتـے همـہ چـے عـالیـہ
☜آرۅمـــــ میـــرہ ۅقتـے جـا همـہ خـالیـــــہ


samaneh
ساعت20:37---6 آبان 1394
از سکوتم بترس ...

وقتی که ساکت می شوم ...

لابد همه ی درد و دل هایم را برده ام پیش خدا ...

بیشتر که گوش دهی ...

از همه ی سکوتم ...

از همه ی بودنم ...

یک «آه» می شنوی ...

و باید بترسی ...

از «آه» مظلومی که ...

فریادرسی جز خدا ندارد ...
پاسخ: عزیزم ممنون از کامنتای زیباتون


samaneh
ساعت20:36---6 آبان 1394
زمان می گذرد و زمانه پیر می شود
تنها یاد توست که هر ثانیه
در دلم جوانه می زند
تو تکرار می شوی و من
هر روز بشوق حضورت
دلتنگ می شوم
تیک تاک ثانیه ها
به وقت قرار عاشقیست
ساعتم را به وقت دلم کوک کرده ام
چون ثانیه ها را
تند تند می شمارد


samaneh
ساعت20:36---6 آبان 1394
کاش می شد ...

تمام داستان های دنیا را

از دهان تو بشنوم !

تمام عاشقانه های دنیا را

تو برایم تکرار کنی !

اصلا هر چه تو بگویی زیباست !

می دانی

کاش می توانستم

با تمام وجود

صدایت را در آغوش بگیرم !


samaneh
ساعت20:35---6 آبان 1394
دنـیــــای مـجــــــــازی ، اون بـیـــــرونـه
کــــه هـمــــــه بــــا نـقـــــابـــن ،
هـمــــــه تـــــو قـیــــافـن
دنـیــــــای واقـعــــــی ایـنـجـــــاس
هـمـــــه بــــی ریــــا و خـــــاکـی
کـســــی زخـمـــــاشـــو نـمـیـپـــــوشــــونـه
کـســــــی اشــــــکـاشـو پـــــاک نـمـیـکــــنـه ..


samaneh
ساعت20:35---6 آبان 1394
مادربزرگـــــم همیشه میگفت :
قلبت که بی نظم زد ،
بدون که عاشقی …
اشکت که بی اختیار سرازیر شد ،
بدون که دلتنگی …
شبت که بی خواب گذشت ،
بدون که نگرانی …
روزت که بی شوق آغاز شد ،
بدون که ناامیدی …
سینت که بی جا آه کشید ،
بدون که پُرحسرتی …
دلت که بی دلیل گرفت ،
بدون که تنهائــــــی …
امروز تو نیستی مادربزرگ ،
امّا …
اما من به همهٔ اون حرفات رسیدم !
ایکاش قبل ِ رفتنت ، چارهٔ این وقتایی که
برام پیش بینی کردی رو هم میگفتــــــی … !


samaneh
ساعت20:34---6 آبان 1394
دلتنگم نه دلتنگ تو...
دلتنگ اینکه یه روزی هوامو داشتی،
دلتنگ اینکه هر لحظه به یادم بودی،
دلتنگ هر دقیقه شنیدن صدات،
دلتنگ تا صبح بیدار موندنت فقط به خاطر اینکه دل من گرفته...
دلتنگ اینکه اسممو سوالی صدا کنی !
دیدی ؟؟؟
من ديگه دلتنگ تو نیستم !


samaneh
ساعت20:34---6 آبان 1394
حواست باشد بانو

اگر به مردی بیش ازحد بها دهی دیگر برای داشتنت تلاش نمی کند

نگاهش سرد می شود کلامش بی روح دستانش یخ زده

حرف هایش بوی دل مردگی می گیرد و آغوشش بوی هوس …


samaneh
ساعت20:33---6 آبان 1394
شکسپیر میگوید :
وقتی میتوانستم صحبت کنم ، گفتند: گوش کن
وقتی میتوانستم بازی کنم ، مرا کار کردن آموختند
وقتی کاری پیدا کردم ، ازدواج کردم
وقتی ازدواج کردم ، بچه ها آمدند
وقتی آنها را درک کردم ، مرا ترک کردند...!!
وقتی یاد گرفتم چگونه زندگی کنم ، زندگی تمام شد.


samaneh
ساعت20:33---6 آبان 1394
ﻣﯿﺨــــــــــﻮﺍﻡ ﺩﻋــــــــــــﺎ ﮐﻨــــــــــــﻢ ...
ﻧﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺧـــــــﻮﺩﻡ
ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻭﺳﺘـــــــــﺎﯼ ﻣﺠﺎﺯﯾﻢ ﮐﻪ
ﺑﻌﻀﯿﺎﺷﻮﻥ ﺧﯿﻠﯽ ﮔﺮﻓﺘــــــــــــﺎﺭﻥ ...
ﺑﻌﻀﯿﺎﺷﻮﻥ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻟﺸﮑﺴﺘــــــــــــﻦ ...
ﺑﻌﻀﯿﺎﺷﻮﻥ ﺧﯿﻠﯽ ﺗﻨﻬــــــــــــﺍﻥ ...
ﺑﻌﻀﯿﺎﺷﻮﻥ ﺧﯿﻠﯽ ﻧﺎ ﺍﻣﯿـــــــــــدن ...
ﺑﻌﻀﯿﺎﺷﻮﻥ ﻋﺎﺷﻘــــــــــــﻦ ...
بعضيا در آرزوى رفتن ب مکانهای مقدس
بعضيادر آرزوى داشتن فرزند
بعضيا گره سختى افتاده تو زندگيشون
بعضیاشونو میشناسم ...
بعضیاشونو نمیشناسم ...
ﺧـــــــــﺪﺍﺟــــﻮﻥ ﻫـــــﻮﺍﯼ ﺩﻻﺷــــﻮﻧﻮﺩﺍﺷتــــــﻪ ﺑﺎﺵ
ﯾﻪ ﺩﺳﺘـــــــﻰ بﻪ ﺳـــــﺮﻭﮔـــــﻮﺵ ﺯﻧﺪﮔﯿﺸﻮﻥ ﺑﮑﺶ
ﻧﺬﺍﺭ ﺣﺴــــــــــــﺮﺕ ﺑﻪ ﺩﻝ ﺑﻤﻮﻧﻦ
ﻧﺬﺍﺭ ﺍﯾﻤﺎﻧﺸــــــــﻮﻥ ﺿﻌﻴــــــﻒ ﺑﺸﻪ
ﺩﺳﺘﺸــــــــــﻮﻧﻮ ﺑﮕﻴــــــــــــــــــــــﺮ
ﺧــــــــــــــــــــــﺪﺍ ﻣﻨﻮ ﺑﯿﺨﯿــــــــــــﺎﻝ ﻭﻟﯽ ﺩﻝ ﺍﯾﻦ
ﺩﻭﺳﺘــــــــــــﺎﯼ ﻣﻬﺮﺑــــــــــﻮﻧﻤﻮ ﺷـــــــــــﺎﺩ ﮐﻦ
ﺧﺪﺍﻳــــــــــــﺎ ﺑﻪ ﻳﮕﺎﻧﮕﻴـــــــﺖ ﻗﺴﻤﺖ ﻣﻴــــــــــــﺪﻡ ﻧﺬﺍﺭ ﺁﺭﺯﻭﻫـــــــــــﺎﺷﻮﻥ ﺁﺭﺯﻭ ﺑﻤﻮﻧــــــــــــﻪ ""آمین"" تقدیم به شما که مجازی هستین.
امااااا خیلی بزرگوارید


غریبه
ساعت20:21---3 آبان 1394
ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺯﻟﺰﻟﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺕ ﭼﻨﺪ ﺭﯾﺸﺘﺮ ﺑﻮﺩ...
ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺯﻟﺰﻟﻪ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﯼ!
ﻣﻬﻢ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺍﺯ ﻧﻮ ﺑﺴﺎﺯﯼ...
ﺟﻬﺎﻧﺖ ﺭﺍ،
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺕ ﺭﺍ،
ﺑﺎﻭﺭﺕ ﺭﺍ...
" ﻣﻬﻢ ﺷﺮﻭﻉ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺍﺳﺖ


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ سه شنبه 28 مهر 1394برچسب:, ] [ 1:0 ] [ DUYĞU ]

درباره وبلاگ

افسوس که زنـدگی رویـایی بیش نـبـود .